منوي اصلي
موضوعات مطالب
نويسندگان وبلاگ
آمار و امكانات
تعداد بازديدها :

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 7
بازدید هفته : 77
بازدید ماه : 77
بازدید کل : 4365
تعداد مطالب : 26
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


Alternative content



طراح قالب

Template By: NazTarin.com


درباره وبلاگ

بهانه ای برای دوست ماندن... این مکان مخصوص بچه های ورودی 88 کامپیوتر سما میباشد . و فقط انها میتوانند از مطالب دیدن کنند .برای دیدن مطالب ابتدا بایستی از بخش -اعضای وبلاگ- ثبت نام کنید.
لينك دوستان
»  قالب وبلاگ
»  وبلاگ تخصصی آرام سیستم
»  کیت اگزوز
»  زنون قوی
»  چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بچه های ورودی 88 کامپیوتر سما و آدرس computer88.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آرشيو مطالب
پيوند هاي روزانه
» سجاد زیوری آرام

 

نام : سجاد

نام خانوادگی : زیوری آرام

تاریخ تولد : 1370/10/12

تلفن : 09395197133

آیدی یاهو : ..............................

ایمیل :  Sajjadzivary@yahoo.com

محل سکونت : اسد آباد

آدرس : ..............................

آخرین مدرک تحصیلی : کاردانی

وضعیت کار : ........................


نوع مطلب : <-PostCategory->
نوشته شده در یک شنبه 26 تير 1390برچسب:, توسط محمد مهدی حسنی | لينك ثابت |
» ايرانيها در اون دنيا ! (حکایت جالب) مطلب ارسالی از البرزی
 
ميگن يه روز جبرئيل ميره پيش خدا گلايه ميکنه که: آخه خدا، اين چه وضعيه آخه؟ ما يک مشت ايرونی داريم توی بهشت که فکر ميکنن اومدن خونه باباشون! به جای لباس و ردای سفيد، همه شون لباس های مارک دار و آنچنانی ميخوان! هيچ کدومشون از بالهاشون استفاده نميکنن، ميگن بدون 'بنز' و 'ب ام و' جايی نميرن! اون بوق و کرنای من هم گم شده... يکی از همين ها دو ماه پيش قرض گرفت و رفت ديگه ازش خبری نشد!

 

آقا من خسته شدم از بس جلوی دروازه بهشت رو جارو زدم... امروز تميز ميکنم، فردا دوباره پر از پوست تخمه و هسته هندونه و پوست خربزه است! من حتی ديدم بعضيهاشون کاسبی هم ميکنن و حلقه های بالای سرشون رو به بقيه ميفروشن .
خدا ميگه: ای جبرئيل! ايرانيان هم مثل بقيه، مخلوقات من هستند وبهشت به همه مخلوقات من تعلق داره. اينها هم که گفتی، خيلی بد نسيت! برو يک زنگی به شيطان بزن تا بفهمی درد سرواقعی يعنی چی!!!

 

جبرئيل ميره زنگ ميزنه به جناب شيطان... دو سه بار ميره روی پيغامگير تا بالاخره شيطان نفس نفس زنان جواب ميده: جهنم، بفرماييد؟
جبرئيل ميگه: آقا سرت خيلی شلوغه انگار؟
شيطان آهی ميکشه و ميگه: نگو که دلم خونه... اين ايرونيها اشک منو در آوردن به خدا! شب و روز برام نگذاشتن! تا روم رو ميکنم اين طرف، اون طرف يه آتيشی به پا ميکنن! تا دو ماه پيش که اينجا هر روز چهارشنبه سوری بود و آتيش بازی!... حالا هم که... ای داد!!! آقا نکن! بهت ميگم نکن!!!


جبرئيل جان، من برم .... اينها دارن آتيش جهنم رو خاموش ميکنن که جاش کولر گازی نصب کنن!!


نوع مطلب : <-PostCategory->
نوشته شده در 19 تير 1390برچسب:, توسط | لينك ثابت |
» دختر کو ندارد نشان از ننه !!!

 خیلی باحاله ...اگه نبود !!!!

 

يكي از جذابيت‌هاي كشورمان، نقش‌آفريني بانوان ايراني در سريال‌هايي‌ست . حتما شما هم در اين فيلم‌ها و سريال‌ها ديده‌ايد كه زن‌هاي ايراني در خانه‌هاي خود با چه سر و وضعي به رختخواب مي‌روند و يا از خواب بيدار مي‌شوند؛ البته اعتراف مي‌كنيم كه مردها هم در در اين فيلم‌ها و سريال‌ها خيلي راحت‌تر از خانم‌ها نيستند. با اين اوصاف شما فكر مي‌كنيد براي بچه‌هاي امروزي كه از كنجكاوي زياد رنج مي‌برند،

در حين تماشاي يك سريال چه سوالاتي پيش مي‌آيد؟

«بابا جون؟»

«جونم بابا جون؟»

«اين خانمه چرا با مانتو خوابيده؟»

«خب... خب... خب حتما اين‌جوري راحت‌تره دخترم.»

«يعني با لباس راحتي سختشه؟»


«آره ديگه، بعضي‌ها با لباس راحتي سختشونه!»

«پس چرا اسمشو گذاشتن لباس راحتي؟»

«.......هيس بابايي، دارم فيلم مي‌بينم.»

« باباجون، كم آوردي؟!»

«نه عزيزم، من كم بيارم؟ اصلا هر سوالي داري بپرس تا جواب بدم.»

«خب راستشو بگو چرا اين خانمه با مانتو خوابيده بود.»

«چون خانم خوبيه و حجابشو رعايت مي‌كنه.»

«آهان، پس يعني مامان من خانم بديه؟»

«نه دخترم، مامان تو هم خانم خوبيه.»

پس چرا بدون مانتو مي‌خوابه؟»

«خب مامانت اين‌جوري راحت‌تره.»

«اون آقاهه هم چون مي‌خواسته حجابشو رعايت كنه با كت و شلوار خوابيده بود؟»

«نه عزيزم، اون چون خسته بود با لباس خوابش برد.»

«پس چرا خانمش كه خيلي هم خانم خوبيه بهش كمك نكرد لباسشو در بياره؟!»

«چون مي‌خواست شوهرش روي پاهاي خودش بايسته.»

«واسه همينه كه شما نمي‌تونيد روي پاهاي خودتون بايستيد؟»

«عزيزم مگه تو فردا مدرسه نداري؟»

«داري مي‌پيچوني؟»

«نه قربونت برم عزيزم، اما يه بچه خوب كه وسط فيلم اين‌قدر سوال نمي‌پرسه؛ باشه عسل بابا؟»

«اما من هنوز قانع نشدم.»

«توي اين يك مورد به مامانت رفتي؛ خب بپرس عزيزم.»

«چرا باباها توي تلويزيون هميشه روي مبل مي‌خوابن؟»

«واسه اينكه تخت‌خوابشون كوچيكه، دو نفري جا نمي‌شن.»

«خب چرا يه تخت بزرگتر نمي‌خرن؟»

«لابد پول ندارن ديگه.»

«پس چرا اينا دوتا ماشين دارن، ما ماشين نداريم؟»

«چون ماشين باعث آلودگي هوا مي‌شه، ما نخريديم عزيزم.»

«آهان، يعني آدما نمي‌تونن هم‌زمان دوتا كار خوب رو با هم انجام بدن؛ اون آقاهه و خانومه كه حجابشون رو رعايت مي‌كنن، باعث آلودگي هوا مي‌شن، شما و مامان كه باعث آلودگي هوا نمي‌شين حجابتون رو رعايت نمي‌كنين؛ درست گفتم بابايي؟»

«آره دخترم، اصلا همين چيزيه كه تو مي‌گي، حالا مي‌شه من فيلم ببينم؟»

«باشه، ببين بابايي اما تحت تاثير اين فيلم‌ها قرار نگيري بري ماشين بخري‌ها، به جاش برو به مامان ياد بده حجابشو موقع خواب رعايت كنه
كه تو اين‌قدر موقع جواب دادن به سوالاتم خجالت نكشي!»

 


نوع مطلب : <-PostCategory->
نوشته شده در جمعه 17 تير 1390برچسب:, توسط محمد مهدی حسنی | لينك ثابت |
» روش های مدرن مردم آزاری

 

حتما تا آخرش بخونید...

روش های مردم آزاری(سری2)

دوستت تو اتاق خوابه آروم درو باز کن.اسپیکر و بذار تو اتاق درو ببند.بعد برو بیرون ضبط و روشن کن صدا رو تا ته زیاد کن.
اگه سکته نکنه حداقل یکم می ترسه می خندین.

داری با دوستت چت می کنی بعد همه کلمه هاتو بچسبون به هم.اصلا اسپیس نزن.
خیلی حال میده

تو خیابون محکم بزنی پس کله یکی و تا برگشت بگی:وااااااااااای ببخشید فکر کردم رفیقمی

مردم آزاری ینی بری سر کلاس بگی با فلانی کار دارم، استاد میگه چیکارش داری ، میگی مامانش واسش لقمه گرفته، گفته بیام بش بدم

یه قوطی پودر لباسشویی تهیه کنید، ته قوطی دوتا مقوا هست که روی هم چسبوندن که محتوی توش بیرون نریزه تنها کاری که باید بکنید اینه که با چاقو این دو تارو از هم جدا کنید جوری که اگه بلندش کنید از زمین، همش خالی شه زیرش خوب حالا برید این قوطی رو بزاری رو یخچال یا یه جای بلند مثلا هود و برید منتظر باشید یکی بیاد برش داره و همش خالی شه روی سرو کلش و زمین و چند تا فحش به خودشو کارخونه سازندشو و زمین و زمان بده!

توی هرفرصتی قوطی ها و بطری های نوشابه گاز دار را تکون بدین و بعد بذارین یکی دیگه در اونو باز کنه

وقتی با دوستتون دارین غذا میخورین خودتونو بزنین به خفگی و از دوستتون بخواین براتون آب بیاره، وقتی رفت تو آشپزخونه، شماهم اون سوسک خوشگله رو که از قبل آماده کردین رو وسط غذاش جاسازی کنین.

به خدا سوگند، اگر ” لیوان شیشه ای ” را در دست راستم و ” لیوان یک بار مصرف ” را در دست چپم بگذارند، باز در یخچال را باز می کنم و با شیشه آب می خورم.

وقتی یه نفر با تریپ درست و حسابی کنار خیابون منتظره کسیه از جلوش رد شی و یه سکه بندازی جلوش

وقتی یه گدا میادو بهت التماس میکنه که بهش کمک کنی، جلوی چشمش یه اسکناس بنداز تو صندوق صداقات و به طرف بگو برو کمیته بگیر

اتوبوس که جلوی پات وایساد تا بری سوارش بشی پات بذار روی رکابش و بند کفشت محکم کن. بعد بگو: ممنونم… دستت درد نکنه… برو

وقتی از کنار یه مغازه رد میشی برو دم درش و به فروشنده بگو: آقا! در ببندم؟

سوار موتور که هستی برو کنار اتوبوس واحد که پشت چراغ قرمز وایساده و با مشت بزن به بدنه اش! داد بزن: “در عقب باز کن چهارتا مسافر بیان بالا. ثواب داره!”

از دوستت سر کلاس با خواهش خود نویس جدید وگرونش و بگیر بعد بهش تکه تکه هاشو جدا از هم بده

از بغلی پاک کنش و بگیر و توش چندتا نوک مداد اتود بکن و بهش بده وقتی می خواد یک چیزی و پاک کنه قیافش دیدنیه

توی مهمونی وقتی مطمئن شدید که صاحب‌خونه نیست، یه وسیله برقی مثل پنکه رو بزنید به پریز تلفن

با دوستتان برید سونا، استخر ، با هم یک کمد بگیرید ، بعد از مدتی به بهانه دستشویی بروید و لباستان را بپوشید و لباس او را هم بردارید و برید ، این روش تست شده فقط چند تا فحش می خورید، اتفاق خاصه دیگه ای نمیفته
چنتا قرص نعنا بریزید تو نوشابه و فوری درشو ببندبد و خوب هم بزنید . خوب کار تموم شده، موقع باز کردن نوشابه از محل دوری کنید چون کافیه درب بطری تا نصفه باز بشه!

تا استاد می اومد سر کلاس یکی میگفت: باز این اومد!!

قبل از اینکه استاد وارد کلاس بشه تمام ماژیک های وایت برد جمع میکردیم به جاش گچِ (تخته سیاه) میذاشتیم!

زنگ ورزش در کلاس بغلی میزدیم و میرفتیم توی کلاس خودمون. استادشون می اومد دم در میدید هیچ کس نیست. ما هم میرفتیم دم در با تعجب میگفتیم: “در کلاس شما هم زدند؟… این بی شعور کیه میاد در میزنه میره؟؟!! ”

همیشه آدرس درست بده ولی وقتی ماشینش راه افتاد با دوستاتون بلند بزنید زیر خنده تا یارو فکر کنه سر کار گذاشتینش

با مانتو و روسری نشسته بود توی تاکسی. بهش گفتیم آبجی! چادرت لای در!

یه کمی عسل و مربا بمال به مقوا و شب بذار بالا سر رفیقت که خواب. تا صبح از نیش پشه ها آبکش میشه!

هر وقت همکارمون میخواست بره توالت , با یه خط ناشناس بهش زنگ میزدیم. تا میخواست بیاد ببینه کیه دوباره قطع میکردیم

لباس رفیقتون بندازین توی لگن آب سرد و یه بسته نشاسته بریزین توش. نیم ساعت بعد لباس خیس بذارید جلوی آفتاب تا خشک بشه. به این میگن آهار زدن پارچه!


نوع مطلب : <-PostCategory->
نوشته شده در دو شنبه 13 تير 1390برچسب:, توسط محمد مهدی حسنی | لينك ثابت |
» يادش بخير سال 1420! مطلب ارسالی از قشمی

 

 يادش بخير سال 1420 تو سن 56 سالگي رفتم با بچه ها شيراز! 

آره همون روز ياد بود كارپسند رو كنار مقبره گرفتيم ... يه بيست سالي از اون حادثه تلخ مي گذره ..! قشمي عمل جراحي ميكنه صورتش خراب مي شه و كارپشند تو تصادف ميميره ،حسني اينقدر درس مي خونه مونگول مي شه مخش هنگ مي كنه،البرزي آلزايمر زود رس مي گيره ،افشين هم سرطان امانش نداد و موهاش ريخت اين يكي هم سعيده سمت راست، طفلك نمي دونه الآن اونجا چه خبره

 


نوع مطلب : <-PostCategory->
نوشته شده در 11 تير 1390برچسب:, توسط | لينك ثابت |
» جواد سعادتی

نام : جواد

نام خانوادگی : سعادتی

تاریخ تولد : ---------------

تلفن :  52 60 912 0918

آیدی یاهو :    salivanjavad

ایمیل:   salivanjavad@yahoo.com

محل سکونت : بهار

آدرس :  -----------------

آخرین مدرک تحصیلی : کاردانی

وضعیت کار :  کشاورزی


نوع مطلب : <-PostCategory->
نوشته شده در سه شنبه 7 تير 1390برچسب:, توسط محمد مهدی حسنی | لينك ثابت |
» دانستنيان جالبمطلب ارسالی ازKARPASAND

 

چشم‌هاي ما از بدو تولد همين اندازه بوده‌اند، اما رشد دماغ و گوش ما هيچ‌وقت متوقف نمي‌شوند .
هر تکه کاغذ را نمي‌توان بيش از 9 بار تا کرد .
در هرم خئوپوس در مصر که 2600 سال قبل از مبلاد ساخته شده است، به اندازه‌اي سنگ به کار رفته که مي‌توان با آن ديواري آجري به ارتفاع 50 سانتي‌متر دور دنيا ساخت .


اگرتمام رگ‌هاي خوني را در يک خط بگذاريم، تقريبا 97000 کيلومتر مي‌شود .
وقتي مگس بر روي يک ميله فولادي مي‌نشيند، ميله فولادي به اندازه دو ميليونيم ميليمتر خم مي‌شود .
آمريکا تا 50 ميليون سال ديگر دو نيم خواهد شد .
عدد 2520 را مي‌توان بر اعداد 1 تا 10 تقسيم نمود، بدون آن‌که خارج قسمت کسري داشته باشد .
30 برابر مردمي که امروزه بر سطح زمين زندگي مي‌کنند، در زير خاک مدفون شده‌اند .
تنها حيواني که نمي‌تواند شنا کند، شتر است .
شيشه در ظاهر جامد به نظر مي‌رسد ولي در واقع مايعي است که بسيار کند حرکت مي‌کند .

در هر ثانيه بيش از 5000 بيليون بيليون الکترون به صفحه تلويزيون برخورد مي‌کند و تصويري را که شما تماشا مي‌کنيد، بوجود مي‌آورد .
شانس شبيه بودن دو اثر انگشت، يک به 64 ميليارد است .
يک ليتر سرکه در زمستان سنگين‌تر از تابستان است .
قد انسان تا 20، 25 سالگي و گاها 40 سالگي بلند مي‌شود و از چهل سالگي به بعد، قد انسان هر دو سال حدود 6 ميلي‌متر کوتاه مي‌شود .

فقط با از دست دادن يک درصد از آب بدن، احساس تشنگي مي‌کنيم !
دهان انسان روزانه يک ليتر بزاق توليد مي‌کند .
چيتا يا يوزپلنگ سريع‌ترين حيوان خشکي است. او در عرض فقط 3 ثانيه 100 کيلومتر در ساعت سرعت مي‌گيرد. رکوردي که حتي سريع‌ترين خودروهاي فراري هم نتوانسته‌اند بشکنند .
کرم‌هاي ابرشيم در 56 روز، 86 هزار برابر خود غذا مي‌خورند .
تنها قسمت بدن که خون ندارد، قرينه چشم است .

 


نوع مطلب : <-PostCategory->
نوشته شده در 7 تير 1390برچسب:, توسط | لينك ثابت |
» عكس جديد از عروسي آقاي قشمي -ارسالی از کارپسند

 

قشم عروسی کرده ، دمشو خروسی کرده .....

 

 


نوع مطلب : <-PostCategory->
نوشته شده در 7 تير 1390برچسب:, توسط | لينك ثابت |
» عکس های سری 1

 یه سری عکس از خاطرات اردوی شیراز :

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


نوع مطلب : <-PostCategory->
نوشته شده در شنبه 4 تير 1390برچسب:, توسط محمد مهدی حسنی | لينك ثابت |
» سید محمد رضا کارپسند

 

نام : سید محمد رضا

نام خانوادگی : کارپسند

تاریخ تولد :1364/8/21

تلفن : 66 59 315 0918

آیدی یاهو : ------------

ایمیل: RainBow5966@gmail.com

محل سکونت : همدان

آدرس : خیابان کرمانشاه ...

آخرین مدرک تحصیلی : کاردانی

وضعیت کار : موسسه وابسته به بهزیستی


نوع مطلب : <-PostCategory->
نوشته شده در شنبه 4 تير 1390برچسب:, توسط محمد مهدی حسنی | لينك ثابت |
» تلخندمطلب ارسالی ازhamid_reza_alborzi

 

از این بخشندگی هاست که به این روز افتاده ام.

چون تیمور  فارس را تسخیر کرد و شاه منصور  را بکشت. خواجه حافظ شیرازی را طلب کرد. چون حاضر شد، تیمور آثار فقر را در چهره ی او نمایان دید، گفت ای حافظ من به ضرب شمشیر تمام روی زمین را خراب کردم تا سمرقند و بخارا را آباد کنم و تو آن را به یک خال هندو می بخشی و می گویی:

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا        به خال هندویش بخشم سمرقندوبخارا را

حافظ گفت: از این بخشندگی هاست که به این روز افتاده ام!

 


نوع مطلب : <-PostCategory->
نوشته شده در 1 تير 1390برچسب:, توسط | لينك ثابت |
» تلخندمطلب ارسالی ازhamid_reza_alborzi

 

از خودت می ترسم!

کودکی در آغوش سیاهی می گریست. سیاه به او دل می داد که مترس من با توام. طفل گفت: من از خودت می ترسم.


   یادمان باشد : تهمت و دروغ ٬ چه آسان . ..........!!!

 

                      راستی و صداقت  ٬چه سخت . ........!!!!

 

                     ایمان افراد را به میزان خود نسنجیم !!!!

 

 


نوع مطلب : <-PostCategory->
نوشته شده در 1 تير 1390برچسب:, توسط | لينك ثابت |

»